فوريت هاي پزشكي 91 دانشگاه علوم پزشكي بيرجند وبلاگ برو بچ باحال و با صفای فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
| ||
|
یکی بود یکی نبود..... یه آقا پسر خوشگلی بود که خیلی دوست دختر داشت(
در موقع دوستی: دختر:من عاشق تو هستم و هر کاری بخوای بعد از ازداج می کنم. پسر: دختر:تو منو دوست داری؟؟؟؟ پسر:نه دختر:پس چرا می خوای با من ازدواج کنی؟؟؟؟!!!! پسر:دخترا همشون احمق اند ولی تو یه ذره احمقی.به خاطره همینه که دارم باهات ازدواج می کنم.... پسر:راستی من اگه بخوام با تو ازدواج کنم شرایطی دارم دختر:بگو پسر من نتنها به تو مهریه نمیدم بلکه از تو مهریه هم می خوام دختر: پسر:کوفت( دختر:قبوله.چقدر؟؟؟؟!!! پسر:کل دندوناتو می خوام دختر:باشه
در موقع عقد:
عاقد:جناب آقای ... آیا شما این زن را به همسری خو می پذیرید؟؟؟
............
بعد از ازدواج:
دختر:سلام عزیزم صبح بخیر...(ته دروغ
پسر:صبح بخیر
دختر:یه سوال بپرسم؟؟؟
پسر:آره,بلو
دختر:تو خوشحال نیستی که منو گرفتی؟؟؟؟
پسر:نه چرا؟؟؟؟تو باید خوشحال باشی که مامان و بابام منو مفتی دادن به تو
دختر:
بعد از ۵ سال:
دختر:من از این خونه میرم
پسر:برو به درک.
دختر:چی؟؟؟؟!!!!
پسر:مهریم
دختر:یعنی تو کل دندونامو می خوای؟؟؟؟!!!!
پسر:آره
دختر:من کل داراییمو بهت می دم....دندونامو بی خیال شو
پسر:من دندوناتو می خوام
خوب.این دختر ما خیلی زرنگ بود می دونین چرا؟؟؟؟چون تونسته بود ۵ سال با این آقا پسر بموه....ولی این آقا پسره ما خیلی زرنگتر بود..چون پسرا مثل دخترا احمق نیستن
این داستان کاملا واقعیه و در استان تهران به وجود اومده.الان ۸ ساله که این دختره ما دندون مصنوعی داره و داره دیونه مشه
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: طنز ، ، [ سه شنبه 12 آذر 1392
] [ 14:25 ] [ امیر صغیری ]
|
|
[ طراحی : حمید جلالی فر ] [ Weblog Themes By : حمید جلالی فر فوریت های پزشکی 91 دانشگاه علوم پزشکی بیرجند] |